پیش بینی پاییزی برای قدرت جمعیت در بهار آینده

 

 

در شهریور و مهر به راحتی می توان قدرت جمعیت را در بهار سال آینده پیش بینی کرد. با دیدن تعداد خیلی زیاد زنبورها در هر کندو در شهریور و مهر ماه نباید گول خورد، چون این ها همان زنبورهای بهاری هستند که به زودی باید بمیرند. باید فقط به مقدار تخم و لارو کندوها توجه کرد. اگر مقدار تخم و لارو در شهریور ماه و مهرماه در کندویی زیاد باشد آن کندو مسلماً در بهار آینده قوی خواهد بود و عسل خوبی به کندو خواهند آورد. اگر مقدار تخم لارو کم باشد چنین جمعیتی در بهار آینده ضعیف و کم محصول و یا حتی بی محصول خواهد بود.

تغذیه ها :
تغذیه جمعیت ها در طول سال با هدف های متفاوتی انجام می گردد که مهم ترین آن ها عبارتند از:

1 ـ  جبران کمبود عسل موجود در کندو.
2 ـ تحریک ملکه به تخم گذاری بیشتر.
3 ـ  جلوگیری از کم شدن تخم گذاری ملکه.
4 ـ  تامین غذای زمستانی.


جبران کمبود عسل موجود در کندو
زنبوردار با باز کردن کندوها (در بهار) و یا وزن کردن آن ها (ماهی 2 بار در زمستان) متوجه کمبود عسل در یک یا چند عدد از کندوهایش می شود. در این وضعیت، جمعیت ها باید هر چه زودتر تغذیه گردند. انتخاب نوع غذا بستگی به فصلی است که در آن هستیم.

الف »  در فاصله ی اوایل بهار تا اواسط آبان ماه که زنبورها می توانند پرواز کنند آن ها را با یکی از شربت ها به مدت اقلاً 15 شب و از قرار شبی نیم تا یک لیتر تغذیه کنید.
ب »  در ماه های آبان و آذر و دی، بهتر است 1 الی 2 قاب پر از عسل در داخل هر کندو کنار و وصل به خوشه ی زمستانی آویزان کرد. ولی پیش از آویزان کردن، باید قاب ها را 24 ساعت و یا بیشتر داخل اطاق مسکونی که گرمای آن حدود 20 درجه باشد گذاشت تا عسل گرم و قابل مصرف برای زنبورها شود.
ج »  در بهمن و اسفند به جمعیت ها خمیر شیرین می دهند. در این دو ماه اگر هدف فقط تأمین کمبود عسل در کندو باشد می توان به آن ها قاب های پر از عسل هم داد و اگر هدف تحریک ملکه به تخم گذاری باشد بهتر است از خمیر شیرین استفاده کرد.


تحریک ملکه به تخم گذاری بیشتر = تغذیه تقویتی
روش تخم گذاری ملکه، زمان رسیدن به حداکثر، شدت و مقدار آن، شروع و پایان تخم گذاری در هر سال، از خواص ارثی ملکه است و از طرف دیگر همه ی اینها رابطه ی ناگسستنی با مقدار شهد و گرده گل در طبیعت نیز دارند ولی ما می توانیم با تغذیه مصنوعی و به موقع جمعیت، قدرت توارثی تخم گذاری ملکه را تقویت و وادارش کنیم که هر چه زودتر (مثلاً در بهمن ماه) تخم گذاری را شروع و با سرعت زیادتری انجام دهد به طوری که جمعیت در اواخر اسفند ماه قوی شود و نیاز به طبقه ی دوم داشته باشد چنین جمعیتی در محیط مناسب و پر شکوفه، سال پر عسلی را به زنبوردار نوید خواهد داد.

مهم ترین تغذیه تحریکی در بهمن ماه و کمی پس از باز شدن نخستین شکوفه های بیدمشک و یا همزمان با آن با حدود دو کیلو خمیر شرین انجام می گیرد. خمیر شیرین را داخل کند و و روی قاب ها می گذارند. زیر خمیر شیرین و روی قاب ها یک نایلون قرار می دهند تا خمیر شرین که در اثر گرمای داخلی کندو شل می شود به کف کندو نریزد. نایلون را طوری روی قاب ها می گذارند که تمام سطح قاب ها را نپوشاند تا زنبورها بتوانند به خمیر شیرین دسترسی داشته و از آن استفاده کنند.

این تغذیه بهتر است حدود 15 روز بعد و به دنبال آن در صورت لزوم باز هم 15 روز بعد از آن تکرار گردد. بعضی از زنبورداران مقداری پودر شیر خشک بدون چربی یا آرد سویا و یا مخمر آبجو و یا بالاخره همه ی این ها را نیز با خمیر شیرین مخلوط و در اختیار زنبورها می گذارند تا کمبود گرده را که در این زمان شدید هم هست تا اندازه ای جبران کنند. این کار در صورتی صحیح است که زنبورها با خوردن آن اسهال نگیرند.

در مناطق سرد کشور در ماه های بهمن و اسفند تغذیه جمعیت به وسیله ی هیچ یک از انواع شربت ها قابل توصیه نیست زیرا زنبورها به دلیل سرمای هوا در خوشه زمستانی بوده و قادر  به استفاده از آن نیستند. گذاشتن قاب های عسل در داخل کندو هم در این 2 ماه کار جالبی نیست و ما را به هدفی که داریم نزدیک نمی کند. چون ملکه باید به مدت نسبتاً زیاد و همه روز حس کند که مرتب غذا از بیرون وارد کندو می شود تا تحریک به تخم گذاری زیادتر گردد و این تنها به وسیله ی خمیر شیرین امکان پذیر است.

دو کیلو خمیر شیرین حدود 2 هفته وقت لازم دارد تا زنبورها آن را از بالای قاب به داخل سلول ها حمل و یا مصرف کنند. این مدت برای گول خوردن ملکه به خیال این که شهد از خارج وارد کندو می شود کافی است، به ویژه این که دو هفته بعدش نیز دوباره و حتی شاید برای بار سوم نیز خمیر شیرین در اختیار جمعیت قرار می گیرد.

جلوگیری از کم شدن تخم گذاری ملکه
در جریان سال اغلب مواردی پیش می آید که زنبوردار حتی در بهار مجبور به تغذیه تحریکی بعضی از جمعیت ها می شود تا ملکه به دلیل کمبود شهد و گرده ی گل در طبیعت از تعداد تخم هایی که در روز می گذارد نکاهد. بدی این کار این است که هرگاه ملکه در تخم گذاری به سیر نزولی افتاد، یعنی؛ اگر کار به آن جا کشیده شد که تعداد تخم هایی را که هر روز می گذارد کمتر از روز پیش گردد، دیگر عوض کردن وضع و دوباره وادار نمودنش به تخم گذاری بیشتر اگر غیر ممکن نباشد مسلماً کار بسیار مشکلی خواهد بود.

چنین حالتی معمولاً زمانی پیش می آید که محیط پر از شکوفه و گل باشد و ناگهان کم گردد.از آن جایی که در چنین وضعی مبارزه با طبیعت مقدور نیست ناچاراً باید به خواسته های جمعیت ها توجه کرده و نیازهایشان را در بالاترین حد ممکن رفع کرد تا راه برای ادامه ی فعالیت هموار گردد و ملکه هم طبق روال به تخم گذاریش ادامه دهد و از فعالیتش نکاهد.

 به این منظور در دو مورد باید بیش از سایر موارد دقت داشت : 

الف ـ‌ پر کردن فواصل گل دهی:
در بعضی از نقاط کشورمان زمان شکوفه دادن و بدون گل بودن متناوبند و این تناوب در برخی از مناطق دو و یا حتی چند بار تکرار می شوند. به این طریق که در یک منطقه پس از گذراندن زمستان نخست شکوفه ها باز می شوند و مدتی حدود 2 هفته زنبورها فعالیت می کنند، پس از آن 2 تا 3 هفته خبری از گل و شکوفه نیست. در نتیجه زنبورها بیکار می شوند. بعد از آن شکوفه های گیاهان دیگری باز شده و زنبورها دوباره امکان فعالیت پیدا می کنند.

به طور نمونه در گیلان و اطراف رشت معمولاً حدود اواخر اسفند ماه تا 10 روز پس از نوروز گل های درختان میوه های دانه دار (سیب، گیلابی، خوج ..) و هسته دار (گوجه درختی، هلو و ...) باز بوده و شهد و گرده گل فراوان در اختیار زنبورها قرار می دهند. ولی از حدود 10 فروردین تا هفته ی اول اردیبهشت هیچ نوع گل قابل بحثی به چشم نمی خورد، در نتیجه این مدت را زنبورها باید با بیکاری و سرگردانی بگذرانند و از آن جایی که شهدی وارد کندو نمی شود ملکه هم مرکبات باز می شوند که دوباره جمعیت امکان فعالیت می یابد.

در فاصله ای حدود یک ماهه (10 فروردین تا 10 اردیبهشت) اگر زنبوردار به کمک زنبورهایش نیاید، ملکه ای که معمولاً می باید درست در همین موقع در شدت فعالیت باشد مجبور به کم کردن تخم گذاری می گردد و جمعیت به زودی ضعیف شده، لذا نخواهد توانست به انداهز کافی از مرکبات شهد بیاورد که آن را تبدیل به عسل کند. جمعیت ضعیف شده هرگز قابل مقایسه با جمعیت های قوی که گرفتار چنین وضعی شده اند، نیست. لذا در این جا نیز مثل همه ی کارهای دیگر پیشگیری بهتر و ارزان تر از معالجه است.

زنبوردار با تجربه برای کمک به جمعیت ها و جلوگیری از بیکاری زنبورها هر شب حدود نیم لیتر یا کمی بیشتر شربت در اختیار هر جمعیت قرار می دهد تا با استفاده از آن، زنبور ملکه متوجه کمبود شهد در طبیعت نشود و فعالیتش را کم نکند. یعنی تخم گذاریش را طبق روال عادی آن قدر ادامه دهد تا شکوفه های درختان مرکبات باز شوند. از این ساعت به بعد خود زنبورها دیگر شربت را قبول نکرده و از گل های درختان، شهد جمع می کنند و به کندو می آورند. انتخاب نوع شربت مربوط به سلیقه زنبوردار است. زنبورها هم در این فصل همه ی انواع شربت ها را قبول می کنند ولی همیشه بهترین شربت برای زنبورها مخلوط آب و عسل به نسبت مساوی است یعنی یک کیلو عسل و یک لیتر آب.

ب ـ‌ تغذیه تحریکی پس از برداشت :
پس از برداشت آخرین محصول عسل و پیش از شروع تغذیه زمستانی یعنی حدود تیرماه و مرداد ماه جمعیت را با یکی از شربت ها تغذیه می کنند. این تغذیه ی تحریکی گو این که نمی تواند مانع کم شدن تخم گذاری ملکه در این فصل گردد ولی از سرعت کم شدن آن می کاهد و در نتیجه جمعیت دیرتر ضعیف می شود. خوبی کار در این است که چنین جمعیتی پاییز و زمستان را قوی گذرانده و اول بهار با قدرت و تعداد زیاد به دنبال شهد خواهد رفت و عسل زیادتری به کندو خواهد آورد.

همان طوری که بارها گفته شد از تخم هایی که ملکه از اول شهریور ماه به بعد می گذارد زنبورهایی به وجود خواهند آمد که پاییز و زمستان زنده مانده و حتی در اوایل بهار نیز در پرستاری و تغذیه نوزادان و هم در آوردن گرده و شهد نخستین کمک ها را به جمعیت می کنند تا زنبورهای بهاری کم کم تولد یافته و با قدرت تمام کارهای داخلی و خارجی کندو و جمعیت را به عده گیرند. هدف از تغذیه تحریکی جمعیت ها پس از برداشت محصول عسل نیز همین است.

بنابراین کسی که مایل است در بهار جمعیت های قوی داشته باشد باید جمعیت ها را به نحو احسن و به مقدار کافی در مرداد و شهریور نخست تغذیه ی تحریکی و به دنبالش هم تغذیه زمستانی کند. برای این تغذیه زنبوردار می تواند از هر یک از انواع شربت ها استفاده کند. تنها آویزان  کردن قاب های پر از عسل در داخل کندو با هدف تحریکی قابل توصیه نیست.